استفاده از بازیگران مبتدی بعنوان شخصیت مذهبی، در مقابل بازیگری حرفه ای بعنوان نقش خلاف، کشیدن شلوار تا بالای شکم توسط پیرمرد، گفتن احمقانه و مصنوعی جمله "شهادت فیض اکمل است"، صلوات های بی موقع و پیاپی و حماقت آمیز، عینکی احمقانه بر چشمان تنها کاراکتر مثبت مذهبی و مانع بودن او از هدف شخصیت اول، نازنازی بودن همین شخصیت هنگام تیر خوردن و ساده لوح بودن مذهبی ها در باور کردن نیت شهادت طلبانه کاراکتر اول، همگی آیتم هایی بر تثبیت القای چنین باوری اند. پیرمردی که...
سرویس نقد رسانه 598/ سیناپس اصلی فیلم، چیزی مشابه "لیلی با من است" می باشد، با این تفاوت که این بار در آخر کار ، شخصیت اصلی مجدداً به وضعیت سابق خویش باز می گردد. نقش اول که "مهدی هاشمی" عهده دار آن است، نوار فروش غیر مجازی است که در گیر و دار فرار از دست نیروهای کمیته، متوجه مطلبی می شود که او را ترغیب می کند برود شهید شود (!) و راهی جبهه می شود. اما اتفاق عجیبی در آنجا برایش می افتد. نام قبلی فیلم "بزن بریم بهشت" و "غیر مجاز" بوده است.
سرویس نقد رسانه 598/ سیناپس اصلی فیلم، چیزی مشابه "لیلی با من است" می باشد، با این تفاوت که این بار در آخر کار ، شخصیت اصلی مجدداً به وضعیت سابق خویش باز می گردد. نقش اول که "مهدی هاشمی" عهده دار آن است، نوار فروش غیر مجازی است که در گیر و دار فرار از دست نیروهای کمیته، متوجه مطلبی می شود که او را ترغیب می کند برود شهید شود (!) و راهی جبهه می شود. اما اتفاق عجیبی در آنجا برایش می افتد. نام قبلی فیلم "بزن بریم بهشت" و "غیر مجاز" بوده است.
نقاط قوت
- تعلیق خوب و تقریباً از ابتدای فیلم. مخاطب به دیدن ادامه فیلم مشتاق می شود.
- بازی قوی و دراماتیک مهدی هاشمی.
- طنز گیرا، جذاب و طبیعی. دیدن این فیلم فرح بخش می باشد.
- صحنه های جنگی قوی و طبیعی و کامل.
- موفقیت در برانگیختگی احساسی مخاطب در صحنه های شهادت.
ضعف های ساختاری
- در برخی قسمت ها، کارگردان از مخاطب انتظار غمگین شدن زود هنگام را دارد؛ مثلاً صحنه غمگین ناراحتی شخصیت اول پس از شنیدن خبر بد، پیش از رابطه برقرار کردن کامل مخاطب با او اتفاق می افتد که باعث عدم همراهی با وی می گردد.
- کارگردان قصد دارد این ضعف را با باران بی موقع در آن سکانس جبران کند که سکانس را مصنوعی و کلیشه ای می کند.
- رازی که پرویز فرمانده را به افشای آن تهدید می کند، رازی نیست که احساس خاصی در مخاطب پس از شنیدنش ایجاد کند.
- فقدان گریم مناسب در بالا بردن سن پس از شیفت تایم.
- نوشابه میراندا در زمان جنگ!
نقد محتوایی
- متأسفانه باید این فیلم را فیلمی "مارمولکی" ارزیابی کرد؛ ساده لوحی و مشنگ بودن شخصیت های مذهبی، معضلی است که گویا قرار نیست به این راحتی از سینمای ایران رخت بربندد. استفاده از بازیگران مبتدی بعنوان شخصیت مذهبی، در مقابل بازیگری حرفه ای بعنوان نقش خلاف، کشیدن شلوار تا بالای شکم توسط پیرمرد، گفتن احمقانه و مصنوعی جمله "شهادت فیض اکمل است"، صلوات های بی موقع و پیاپی و حماقت آمیز، عینکی احمقانه بر چشمان تنها کاراکتر مثبت مذهبی و مانع بودن او از هدف شخصیت اول، نازنازی بودن همین شخصیت هنگام تیر خوردن و ساده لوح بودن مذهبی ها در باور کردن نیت شهادت طلبانه کاراکتر اول، همگی آیتم هایی بر تثبیت القای چنین باوری اند. پیرمردی که مهدی هاشمی را به بیمارستان می برد و نیز حسرت احمقانه انش بر او، انسان را دقیقاً یاد شخصیت ساده لوح افراد روستایی می اندازد که پرویز پرستویی در مارمولک به انجا رفت.
- همچنین شاهد برخی تهمت ها به فرمانده هان و خانواده های جنگ در فیلم هستیم. القای اینکه خانواده شهدا به دنبال یافتن وجهه اجتماعی اند و از مورد توجه واقع شدن، لذت می برند، گنده دماغ، بی اخلاق و عصبانی بدون فرمانده، شروع به نماز در وسط صحبت ارباب رجوع (که البته نقد به جایی است، اما ای کاش مانند اخراجی ها 1 در کنار آن یک شخصیت مثبت مذهبی هم وجود داشت که ایراد به کل مذهبی ها بازنگردد) از این موارد می باشد.
- در صحنه ای، کاراکتر اول وقتی متحول شده، شب مژده شهادت را در خواب می گیرد، ولی فردایش اتفاقی می افتد که به نوعی تمسخر قضیه است و اینگونه مژده های شهادت در آن به سخره گرفته می شوند.
- شبهه ای در فیلم القاء می شود، مبنی بر اینکه استدلال برخی افراد مذهبی بر نرفتن به خدمت سربازی در زمان شاه، به دلیل پرهیز از خدمت به نظام طاغوت، اشتباه است؛ زیرا این کار در اصل خدمت به وطن است، نه خدمت به شاه که البته باوری سکولار-ناسیونالیستی است.
- سیگاری بودن شخصیت جذاب اصلی و زنندگی استفاده از لفظ "الاغ" توسط پرویز نیز از جمله اشکالات اخلاقی فیلم است.
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 11:25 صبح روز دوشنبه 91 شهریور 20